30 دی 1399
شنيده بودم “اخرس” در مكه به امام رضا دشنام می دهد. وارد مكه شدم، کاردی خریدم و گشتم تا پیدایش کردم.ایستادم در کمینش. از مسجد که بیرون می آمد، می کشتمش. غلام امام رضا سریع خودش را رساند به من. نامه ای داد دستم: «بسم الله الرحمن الرحیم» به… بیشتر »
نظر دهید »